دوستی داریم که نام او هوشنگ معصومی است. وی مهندس شیمی است و در آمریکا زندگی میکند. در صحبت های گاهگاهی که با هم داشتیم و داریم اغلب جملات زیبا و تک بیت های جالبی را میگوید که باعث برانگیختن من در یادداشت کردن و بخاطر سپردن آنها میشود.

عنوان این مطلب نیز از سخنان وی است که معنی عمیق آن باعث شد این نوشته را در وبلاگ بگذارم.

همانطور که مشاهده میفرمائید وی گفته : "آسایش پدر آرامش را در آورده است"

شاید ظاهرا این دو کلمه مترادف یکدیگر بنظر برسند، ولی واقعا با توضیحی که در زیر میآید خواهیم دید اینطور نیست .

*****

شخصی در حالیکه از جاده ای عبور میکرد مردی را دید که زیر یک درخت روی زمین خوابیده و فقط یک شورت لباس او را تشکیل میدهد. مگس ها هم از سر و روی او بالا میرفتند و باعث میشدند گاهگاه او از خواب بیدار شود و آنها را با دست از خود دور کند.

وی دلش بحال آن مرد سوخت ،‌ بنا بر این عبائی را که بر دوش داشت بنرمی روی او انداخت و رفت.

هنگام بازگشت دید مرد بیدار شد و عبا را با خشم به گوشه ای پرتاب نمود. به او گفت: من این عبا را روی تو انداختم تا مگس ها اذیتت نکنند ، چرا آنرا دور انداختی؟

مرد پاسخ داد: پس تو باعث برهم خوردن خواب آرام من شدی. من راحت خوابیده بودم و فقط مگس ها اذیتم میکردند که ناگهان متوجه شدم مگس ها دیگر مزاحم من نیستند. از خواب بلند شدم دیدم عبائی روی من است. خوشم آمد و دوباره خوابیدم ، ابتدا آسایشی را حس کردم که برایم لذت بخش بود، اما بعد فکر اینکه ممکن است وقتی در خواب هستم کسی این عبا را از من بدزدد نگذاشت با آرامش بخوابم. هرچه کردم این فکر دست از سر من برنداشت و مانع خوابیدن من شد. بالاخره قید عبا را زدم و آنرا بگوشه ای انداختم و حالا میتوانم راحت بخوابم.

*****

در زندگی امروزه این مسئله فراوان بچشم میخورد. مثلا شخصی که یک ماشین دارد فقط فکر نگهداری و رسیدگی به همان یکی را دارد و بس،‌ اما اگر وی سه ماشین داشته باشد ناچار باید فکرش را برای مسائل هر سه ماشین بکار اندازد. اگرچه داشتن سه ماشین برای وی و خانواده اش آسایش بیشتری فراهم میکند اما آرامش فکری را از او سلب مینماید.

داشتن یک ویلا در کنار دریا و رفتن به آنجا برای تفریح، آسایش خوبی بهمراه دارد ،‌اما فکر تهیه پول برای خرید و نگهداری آن ویلا و اینکه در غیاب وی چه کسانی بصورت غیر مجاز از آن استفاده میکنند آرامش فکری او را بهم میزند.

در تمام شئون زندگی ما گرفتار همین مشکل هستیم. هرچه کمتر داشته باشیم آرامش ما بیشتر است ، ولی وقتی برای آسایش بیشتر امکانات بیشتری برای خود فراهم میکنیم آرامش فکری ما برای حفظ این امکانات کم میشود.

تکنولوژی امروزی هر لحظه محصول جدیدی برای ما ارائه میکند. هر کدام از این محصولات میتوانند وسیله آسایش بیشتر ما باشند ،‌ اما تهیه پول برای خرید یا نگهداری و سرویس آنها مشکلاتیست که آرامش ما را خدشه دار میکند.

در این زمینه میتوان مثال های زیادی زد،‌ ولی کاملا مشخص است که تهیه امکانات برای آسایش بیشتر، از آرامش ما می کاهد.

http://hrstories.persianblog.ir/