شش ماه پایانی قبل از واقعه ظهور
روزانه شاهد اتفاقات زیادی هستیم و اخبار متنوعی را میشنویم. در نقطهای زمزمهای ویرانگر و در نقطة دیگر طوفانی خانمانبرافکن رخ میدهد. در کشوری کودتای نظامی میشود و در کشوری دیگر جنگ و کشتاری وحشیانه را نظاره میکنیم. هواپیمایی در اینجا سقوط میکند و تصادفی هولناک در آنجا رخ میدهد. پشت سرهم و بدون حتی لحظهای توقف این جریانها به وقوع میپیوندند. مردم اگر این همه اخبار و اطلاعات را خود به خود از یاد نبرند خود تلاش میکنند که آنها را فراموش کنند. آیا هیچ از خود پرسیدهایم شاید برخی از این اتفاقات نوید نزدیک شدن لحظه دیدار و زمان ظهور مهدی(ع) باشند؟
روزانه شاهد اتفاقات زیادی هستیم و اخبار متنوعی را میشنویم. در نقطهای زمزمهای ویرانگر و در نقطة دیگر طوفانی خانمانبرافکن رخ میدهد. در کشوری کودتای نظامی میشود و در کشوری دیگر جنگ و کشتاری وحشیانه را نظاره میکنیم. هواپیمایی در اینجا سقوط میکند و تصادفی هولناک در آنجا رخ میدهد. پشت سرهم و بدون حتی لحظهای توقف این جریانها به وقوع میپیوندند. مردم اگر این همه اخبار و اطلاعات را خود به خود از یاد نبرند خود تلاش میکنند که آنها را فراموش کنند. آیا هیچ از خود پرسیدهایم شاید برخی از این اتفاقات نوید نزدیک شدن لحظه دیدار و زمان ظهور مهدی(ع) باشند؟
بسیاری از مردم ما اصلاً نمیدانند که نشانة ظهور یعنی چه، چون تا به حال چیزی در این باره نشنیدهاند و خود هم به دنبال جستجوی چنین مطلبی نبودهاند. لذا با دیدن چنین جریانهایی هیچ چیز به ذهن آنها خطور نمیکند. متأسفانه برخی از افراد هم که در مورد بعضی از این نشانهها حرفهایی شنیدهاند وقتی آنها را میبینند و یا خبر آن را میشنوند چنان بیتفاوت رد میشوند که گویی اتفاقی نیفتاده است. نتیجه مواجه شدن بعضی دیگر هم با این وقایع چیزی جز ایجاد شک و شبهه در اذهان آنها نیست. آنهم به حدی که قدرت تشخیص خود را به کل از دست داده و مبهوت و متحیر میشوند.
با توجه به این همه بیخبری سعی کردهایم تا آنجا که میشود پردة ابهام را از مسئله نشانههای ظهور حضرت مهدی (ع) بزداییم و به شکل جدیدی این مطلب را طرح کنیم. به طوری که هر فرد مؤمن و متعهدی بتواند با پیگیری جریانها برحسب تاریخ وقوع آنها چشمانتظار آمدن حضرت و دیگر حوادث و وقایع مرتبط با آن باشد.
بسیاری از نویسندگان نشانههای ظهور را به دو دسته حتمی و غیرحتمی دستهبندی میکنند و به طرح و بحث آنها میپردازند. برخی دیگر هم به طور اجمالی و فشرده با نگاهی گذرا به این مطلب رد میشوند. در حالی که در زمان حاضر آنچه مهم است این است که هر فرد بتواند با پیگیری این حوادث در دام آنها که به دروغ ادعای مهدویت میکنند نیفتاده و به خاطر کثرت و وفور اتفاقات دچار سردرگمی نگردد.
این سلسله مقالات، نیمه دوم سالی را که آخرین سال غیبت است و به ظهور حضرت مهدی (ع) ختم میشود، به تصویر میکشد. برای استخراج مجموعه این رویدادهای پی درپی، به آن دسته از احادیث تمسک جستهایم که به تاریخ خاصی اعمّ از روز، ماه یا سال اشاره داشتهاند که بحمداللّه همه علائم حتمیه در این محدوده گنجیدهاند. البته لازم است بگوییم که بسیاری از علائم ظهور حضرت، زمان خاصی را مشخص نمیکنند و از همینرو در این مقالات چندان به آنها نپرداختهایم و برخی را هم که لازم بود پیش از ورود به بحث راجع به ماههای سال قبل از ظهور مطرح شوند، در بخش اول مطالب آوردهایم :
انواع ظهور
همانگونه که غیبت حضرت ولی عصر(ع) به دو بخش صغری و کبری تقسیم شده است در مورد ظهور حضرتش هم ظهور اصغر و ظهور اکبر (فجر مقدس) را میتوان دید.
برای واضحتر شدن این مطلب باید گفت:
غیبت صغری آن زمانی مطرح شد که شیعیان پس از مدتها ارتباط مستقیم و از نزدیک با امام زمان خویش(ع) هنوز چندان آمادگی فهم و قبول بحث غیبت و ندیدن ایشان را نداشتند؛ چرا که نمیدانستند بدون حضور امام چگونه میتوان از سویی با یکدیگر همراه و همگام و متحد بود و از سوی دیگر احکام شرعی و مسایل دینی را استنباط و استخراج کرد. علاوه بر دهها مطلب دیگری که آنها را به سوی امامشان متوجه میکرد و باید در عصر غیبت خود بر عهده میگرفتند.
هر چند در عصر غیبت صغری این طور نبود که هر کس بتواند به خدمت حضرت مهدی (ع) برسد لیکن با وجود چهار نایب حضرت، ارتباط شیعیان همچنان با امام خویش برقرار بود، تا مبادا به خاطر این تغییر وضعیتف ناگهانی دچار حیرت و سردرگمی شوند. در طول این مدت که حدود 70 سال طول کشید تا حدی موضوع غیبت برای شیعیان جا افتاد و از لحاظ ذهنی و فکری برای حضور در عصر غیبت کبری آماده شدند.
همانند این جریان را در آن سوی قضیه هم خواهیم داشت؛ یعنی همانطور که عصر غیبت به دو بخش صغری و کبری تقسیم شد تا مردم با مفهوم غیبت علاوه بر آشنایی، انس بگیرند، در مورد ظهور هم چنین مطلبی صادق است و عصر ظهور به دو بخش اصغر و اکبر (فجر مقدس) تقسیم میگردد. در عصر ظهور اصغر هر چند مردم توفیق زیارت حضرتش را پیدا نمیکنند لیکن حوادثی را مشاهده میکنند که مقدمات ظهور اکبر به شمار میآیند و مردم را برای زندگی در آن زمان آماده میکنند.
این تقسیمبندی را میتوان از برخی روایات برداشت کرد. مثلاً در برخی احادیث حضرت را به خورشید فروزان تشبیه نمودهاند. به خوبی میدانیم که پیش از غروب خورشید اشعههای آفتاب تا مدت معینی میماند و پس از آن سیاهی شب بر آسمان سایه میافکند و طلوع خورشید هم سریعاً واقع نمیشود بلکه پس از آنکه زمان اذان صبح شد به مرور هوا روشن شده و در پی آن شعاعهای نورانی خورشید در آسمان پدیدار میشود.حضرت مهدی(ع) هم که خورشید تابان آسمان امامتند، خواهینخواهی، پیش از آنکه وجود مقدسشان بخواهد بر همگان ظاهر و آشکار گردد، باید ظهور اصغری داشته باشند که زمینه ساز آن ظهور اکبر گردد.
البته نباید توقع داشت که شرایط غیبت صغری با ظهور اصغر یکسان باشد. همانطور که آنچه از خورشید پیش از غروب و پس از طلوعش میبینیم یکسان نیست.
برخی از مسائلی که شاید در عصر ظهور اصغر دیده شوند از این قرار است:
1. بالا رفتن سطح فهم عمومی و پیشرفت دانش و فناوری
در این عصر پیشرفتهای علمی عظیم و اکتشافات محیر العقولی از بشریت دیده میشود که پیش از آن سابقه نداشته است. همان انسانی که تا دو قرن قبل بر چهارپایان سوار میشد و به این سوی و آن سو میرفت این روزها از اتومبیل و هواپیما استفاده میکند و تلفن، تلویزیون، رادیو، کامپیوتر و... جزئی از زندگی روزمرهاش شده است. منابع نفتی و معادن فلزات مختلف را استخراج کرده و تا آنجا که بتواند برای استفاده خود به کار میبرد. این تحولات به قدری است که به اندازه کل تحولات علوم و فنون بشری تا قرن نوزدهم که ابتدای آن است برابری میکند.
چنین تحوّل علمی و صنعتی را مقدمه ظهور حضرت مهدی (ع) برشمردیم؛ چرا که لازم است همه آنها که بناست با حضرتش بیعت کنند، عظمت آن دسته از مواهب و نعماتی را که به آن حضرت عنایت شده درک کنند. اینکه حضرت مثلاً در یک چشم برهم زدن از شرق عالم به غرب میروند یا در زمان ظهور یارانشان در حالی که شب در رختخواب خویش بودهاند صبح در خدمت آن حضرت قرار میگیرند. باید بدانیم که مافوق قدرت بشری است.
بنابر آنچه در میان علما مشهور است معجزات پیامبران و کرامات
ائمه (ع) الزاماً بر اساس آن علوم و فنونی بود که در آن عصر زندگی میکردند. پس حضرت مهدی (ع) هم در آن زمان ظاهر میشوند که دانش و تکنولوژی و فنون و تسلیحات به حداکثر رشد خود رسیده باشد و بشر بتواند با ساخت سفینههای فضایی بهراحتی بر مریخ گام نهاده و اختراعات مختلف خود را در آنجا مستقر کند.
در آن عصری که انسانها تنها با اینترنت و یا دیگر وسایلی که تاکنون اختراع شدهاند و یا پس از این اختراع خواهند شد از نقاط دور دست با هم صحبت میکنند معجزه ایشان این خواهد بود که بدون استفاده از هیچ ابزار و وسیلهای سخنش را به گوش تمام ساکنان زمین برساند و همه هم به زبان خود آن را بفهمد.
مسلماً دانشمندان و متفکرانی که از مغزهای الکترونیکی، وسایل مدرن، ماهوارهها و... برای ایجاد ارتباطات صوتی وتصویری در اقصی نقاط جهان استفاده میکنند، در مقابل این کرامت حضرت ـ که بدون استفاده از هیچ وسیله ماهوارهای، صوت و تصویر خویش را به هر جا که بخواهد منتقل میکند ـ سرتسلیم فرود میآورند و آن حضرت را غیر از دیگران یافته و اعمالش را خارقالعاده میشمارند و با ایمان آوردن آنها دیگران هم حتماً به آن وجود مقدس ایمان خواهند آورد.
در روایات آمده است که حضرت و یارانشان از ابرها برای رفت و آمد خویش استفاده میکنند. طبیعتاً آن دسته مخترعان و سازندگان هواپیماها و ماهوارهها و سفینههای فضایی در مقابل چنین وسیله نقلیهای احساس خواری میکنند.
مضاف بر اینکه چنین دیدگاهها و اکتشافات علمی به انسانها قدرت درک و فهم کرامات حضرت مهدی (ع) را میدهد که به طور طبیعی هر کس نمیتواند چنین اعمالی را انجام دهد. به عبارت دیگر خداوند متعال نظریات علمی این زمان را به آن حد از رشد میرساند که زمینههای ظهور اکبر (فجر مقدس) فراهم شود.
همه انسانها و کشورها خصوصاً امت اسلامی پیش از ظهور حضرت بقیة الله (ع) به شرایط سخت و سیاهی که ناشی از ظلم و جور و انحراف آن زمان است مبتلا خواهند شد .این نکته را میتوان از این حدیث متواتر حضرت رسول اکرم (ص) برداشت کرد که فرمودند: «همانا مهدی (ع) زمین را همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد مملو از قسط و عدل میگرداند».
با رجوع به احادیث و روایات معصومین (ع) اخبار و نکاتی را میبینیم که سختی و فساد موجود در آن زمان را به تصویر میکشند. مضاف بر اینکه بعضی از آنها به برخی حوادث خاص و معین هم اشاره میکنند. برای واضحتر شدن موضوع میتوان این احادیث را چنین طبقه بندی کرد:
1. روایاتی که به پر شدن زمین از ظلم و جور خبر میدهند:
مضمون این بخش متواتراً در روایات آمده و در احادیث به مساله پر شدن زمین از ظلم و جور پیش از ظهور حضرت ولی عصر (ع) تصریح شده است .
2. روایاتی که به پدید آمدن فتنهها و شدت یافتن و زیاد شدن جریانهای ترسناک میپردازند.
حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که مفصلاً به فتنههای گمراه کننده و خوفناک آن زمان میپردازند و حدیث ذیل را میتوان از این دسته شمرد:
امام جواد (ع) فرمودند:
قائم (ع) قیام نخواهد کرد مگر به دنبال خوف و هراس جدّی، زلزلهها، فتنهها، بلایا و طاعونی که (مردم) بدان مبتلا شده باشند و شمشیر بران (جنگ نمایان) میان اعراب و اختلاف زیاد مردم و تفرقه مذهبی آنها و تعدد ادیان و مذاهب و تغییر و تحوّل آنها و...
قابل ذکر است که فتنه معانی مختلفی دارد که به طور خلاصه از این قرار است:
الف) مورد امتحان و آزمایش قرار گرفتن ؛
ب) کفر، گمراهی و گناه ؛
ج) به وجود آمدن اختلاف نظر در دیدگاههای مردم؛
د) کشتار و جنگهایی که میان مردم واقع میشود .
3ـ احادیثی که اظهار ناشکیبایی (جزع) ناشی از سختی روزگار و گرفتاری شدید مردم را در آن زمان بیان میکنند:
«مؤمنان در عصر غیبت از گرفتاری شدید، بلای طولانی و کم طاقتی و هراس رنج میبرند و به همین خاطر وقتی شخصی از کنار قبر برادرش میگذرد میگوید: کاش من به جای او بودم...»
واضح است که جزع و به تبع آن آرزوی مرگ نتیجه فشار سختیها و مصیبتهایی است که شخص در جامعه گمراه و منحرف با آن مواجه میباشد.
4. اخباری که به وجود حیرت (سردرگمی) و تزلزل در افکار و اعتقادات میپردازند:
از این جمله حدیثی است که از امیر المومنین علی (ع) نقل شده که در میان صحبتهایشان راجع به حضرت مهدی (ع) فرمودند: «غیبت و حیرتی پیش خواهد آمد که دستهای طی آن گمراه میشوند و دستهای دیگر هدایت مییابند که این حیرت ممکن است از جنبههای مختلفی پیش آمده باشد:
سرگردانی در عقاید دینی نتیجه جریانات باطلی است که با جهالت و کنار گذاشتن تفکّر در میان امت روبرو میگردد. بدین معنا که طولانی بودن مدت غیبت حضرت باعث میشود که مردم به شک بیفتند و در مورد مقام ایشان اختلاف پیدا کنند و یا اینکه حیرت در باره وجوب جهاد بدون وجود رهبری بلند مرتبه و انقلابی پیش آمده باشد.
5. اخباری که دلالت بر جنگها و کشتارها میکنند:
احادیث شریف وضعیت سیاسی عصر ظهور را با خصوصیت عدم ثبات (سیاسی) و کثرت جنگها وکشتارها توصیف میکنند:
پیش از این امر (قیام حضرت مهدی (ع)) کشتار «یبوح» خواهد بود. از حضرت پرسیدند: یبوح به چه معناست؟ فرمودند: دائمی است و از شدت آن کاسته نمیشود. حتی برخی روایات شدت این جنگها را تا آنجا بیان میکنند که طی آنها دو سوم از جمعیت زمین از بین میروند. حضرت علی (ع) فرمودند: مهدی (ع) قیام نمیکند تااینکه یک سوم (از مردم زمین) کشته شوند و یک سوم (خود) بمیرند و تنها یک سوم (از جمعیت زمین) باقی بماند.
میتوان الفاظ موجود در احادیث را با اصطلاحات و معادلهای امروزی آنها نظیر انحراف فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و از این دسته جایگزین کرد.
شاید بهترین روایتی که به آنها مفصلاً میپردازد این حدیث نبوی (ص) است که ابن عباس میگوید:
در حجةالوداع، با رسول مکرم اسلام(ص) مشغول انجام مناسک حج بودیم که حضرت حلقه در کعبه را گرفته و رو به ما کردند و فرمودند: آیا میخواهید شما را از نشانهها و حوادث پیش از قیامت خبردار کنم؟
سلمان که از همه به ایشان نزدیکتر ایستاده بود گفت: بلی یا رسولالله!
ایشان فرمودند: از جمله آنها ضایع و تباه کردن نمازها و تبعیت از شهوتها، متمایل شدن به هواهای نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست. در این زمان است که قلب مؤمن در درونش همانسان که نمک در آب حل میشود، ذوب میشود چرا که منکرات، کژیها و کاستیها را میبیند و قدرت تغییر دادن آنها را ندارد.
سلمان پرسید: آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست چنین خواهد شد و به دنبال آن حاکمان و امیران ستمگر و وزیران فاسق و کارگزاران و کارشناسان ستمکار پیدا شده و ] مردم [ به خیانتکاران اعتماد میکنند.
ـ آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به قبضة قدرت اوست آری! در آن زمان است که منکرات و انحرافات، معروف و خوب و اعمال پسندیده منکر و ناپسند شمرده میشود. به شخص خائن اعتماد و شخص امین خائن خوانده میشود. دروغگو را تأیید و راستگو را طرد میکنند.
ـ آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
ـ قسم به آنکه جانم در دستانش است آری! در آن زمان است که زنان فرمانروا میشوند و سروری مییابند. با زنان و کنیزکان مشورت میگردد و کودکان بر منبرها مینشینند و هر چیزی نهایتاً به دروغ ختم میشود، زکات و فیء (که حق عمومی و همگانی است) غنیمت و بهره شخصی شمرده میشود. شخص به والدینش ستم میکند و در عین حال به دوستش خدمت و نیکی. و آنجاست که ستارة گنهکاری طلوع میکند.
ـ آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست آری! در چنین شرایطی است که مرد با همسرش در تجارت شریک میشود، خوی و عادتهای شخصی و باطل زیاد شده و خوبیها به شدت کم میشود. شخص به خاطر سختگیری به بدهکاران خود تحقیر میشود. و زمانی است که بازارها به هم نزدیک میشوند و یکی میگوید چیزی نفروختم و دیگری میگوید سودی نبردم و چیزی جز شکایت کردن از خدا دیده نخواهد شد.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟...
ـ سلمان! آری قسم به آنکه جانم در دست اوست در آن زمان است که به دنبال این حوادث اقوامی پیدا میشوند که اگر حرفی بزنند کشته میشوند و اگر ساکت بمانند غارتشان میکنند تا اینکه از اموالشان بهرهمند شوند و به حریمهایشان تجاوز کنند و حرمتشان را شکسته و خونشان را بریزند. قلبهای آنها کاملاً با ترس و حقهبازی عجین گشته و آنها را جز در حالت خوف و نگرانی و هراس و وحشت نمییابی.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان است که چیزی از مشرق و چیزی از مغرب میآید و امت مرا رنگارنگ میکند چه بیچارهاند کسانی که به خاطر آنها ضعیف میشوند و وای بر آنها که خدا چه برای آنها مهیّا کرده و چگونه مترصد آنهاست، نه به کوچکترها رحم میکنند و نه به بزرگترها احترام میگذارند. از خطاکاران و گنهکاران در امان نیستند، بدنهایشان بدن انسان و قلبهایشان قلب شیطان است.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به کسی که جانم به دست اوست آری. در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان ] برای ارضاء شهوات [ میپردازند. همانگونه که اهل خانهای نسبت به دختران خانه خود احساس غیرت میکنند (غریبهها) نسبت به پسرکان جوان، غیور میگردند (آنها را ناموس خود میشمرند) مردان به زنان و زنان به مردان شبیه میشوند و زنان بر زینها سوار میگردند که لعنت من بر آنها باد.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان مساجد را همانند کلیساها و کنیسهها تزیین میکنند و قرآنها را طلاکاری و زینت. منارهها بلند میشوند و خطوط زیاد میشوند. قلبهایشان نسبت به هم متنفر و در زبانهایشان اختلاف نمایان است.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان است مردان و پسران امتم برای زینت از طلا استفاده میکنند و حریر و دیبا و ابریشم میپوشند و با بیگانگان متحد میشوند.
ـ آیا چنین چیزی واقع خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان ربا علنی میشود و با اجناس ممتاز، رشوه و معامله میکنند. دین رها میشود و مقام و منزلت دنیا (در نظر مردم) رفیع میگردد.
ـ آیا چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! هر چند به خدا ضرری نمیرسانند ] و به خودشان ظلم میکنند [ لیکن طلاق زیاد میشود و حدود اقامه و اجرا نمیشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان است که زنان آوازهخوان میشوند و آلات موسیقی جلوه مییابند و به دنبال آن اشرار امتم پیدا میشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان ثروتمندان امتم برای تفریح و سیاحت افراد عادی برای تجارت و کسب درآمد و فقرا برای ریا و خودنمایی به حج و عمره میروند. جمعیتی پیدا میشوند که تفکّر و تدبر و تفقه آنها برای غیرخدا (و اهداف غیرالهی) است. زنازادگان زیاد میشوند و قرآن را با آواز و غنا میخوانند و به خاطر دنیا بر سر هم میریزند و با هم درگیر میشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان به محارم تجاوز میکنند و به دنبال گناهان میروند، اشرار و بدان بر خوبان مسلط میشوند. دروغ علنی میشود و لجاجت نمایان میگردد.
بیچارگیها علنی میشود، با لباسها به هم فخر میفروشند و مباهات میکنند و ظرفهای ناشایست را پر میکنند. نرد و شطرنج و آلات موسیقی مورد پسند واقع میشوند. امر به معروف و نهی از منکر را انکار میکنند، به طوری که مؤمن خوارتر از کنیز میگردد. همدستی میان زاهد(نما)ها و قاریان (بدکردار) نمایان میشود. اینها همانها هستند که در آسمانها آنها را پلیدان ناپاک میخوانند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان ثروتمند از وضعیت فقیر هراسان نمیشود به طوری که گدا یک هفته کامل از مردم گدایی میکند امّا کسی را که چیزی در دستش بگذارد نمیبیند.
ـ آیا حقیقتاً چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان «روبیضه» به سخن میآید.
پدر و مادرم به فدایت یا رسولالله «روبیضه» دیگر چیست؟
ـ کسی که تا به حال صحبت نمیکرد برای امور عموم مردم به سخن میآید و جز کمی از او فرمان نبرند...
قسم به جانم که این همان چیزی است که دائماً در عصر گمراهی و فسقی که در آن زندگی میکنیم، مشاهده میشود و با تمام حواس و وجود از آنها خبر داریم. صلوات خداوند بر تو باد یا رسول الله ما را از آن با خبر کردی و سلام بر تو یا مهدیا که روزی همه اینها را از بین میبری و عدل و داد را جایگزین آن میگردانی روایاتی که تااینجا ذکر کردیم به فاسد بودن زمانه به طور کلی اشاره میکردند و مشخص نمیکردند که این حوادث چگونه رخ خواهند داد. با توجه به اینکه میدانیم عصر فتنهها پیش از عصر ظهور است و به وضوح در احادیث و روایات بیان شده که عصر ظلم پیش از عصر عدالت خواهد بود و به ناچار باید اشاره و بیان کنیم که برخی از این اخبار به همراه باقی حوادث پیش از برپایی قیامت آمدهاند که به برداشت ما از آنها خدشهای وارد نمیکند چرا که ظهور حضرت مهدی (ع) پیش از قیامت رخ میدهد و لزومی ندارد که نشانههای قیامت دقیقاً و بدون هیچ فاصلهای پیش از آن نمایان گردند.
در قسمت بعد برخی از پیشگوییهایی را که معصومین (ع) داشتهاند و تا این زمان محقق شدهاند بررسی میکنیم که مایه دلگرمی و اطمینان قلب ما باشد که ان شاء الله بقیه آنها که تاکنون محقق نشدهاند، روزی خودنمایی کنند و در پی آن شاهد ظهور مولا ومفتدایمان باشیم .
تمامی نشانههای ظهور در اصل نوعی خبر دادن از آینده به حساب میآیند که این خبر دادن از آینده هم تنها با عنایت خداوند علاّمالغیوب از طریق وحی، الهام یا دیگر راهها و با یک یا چند واسطه که شرایط نیل بدین منظور را فراهم کنند ممکن خواهد بود، چنانکه پیامبر(ص) و پس از ایشان ائمه(ع) از این ویژگی برخوردار بودهاند. این عقیده از نظر اسلامی مسأله ثابت شدهای است و در قرآن کریم هم چنین آمده است که:
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول .
(خداوند) دانای غیب است و تنها آنها که مورد رضایت و پسند رسول باشند از آن باخبر میشوند.
از همین روست که شخص معصوم(ع) از حوادث آینده خبر داشته و میتواند الان از وقوع آن درآینده خبر دهد.
و امّا در مورد حوادث یا علاماتی که روایات از وقوع آنها پیش از ظهور خبر دادهاند و مدتها پیش از ظهور اتفاق میافتند، در واقع اگر بخواهیم آنها را هم از نشانههای ظهور بدانیم، باید توجه داشته باشیم که معصومین(ع) برخی از حوادث بزرگ و قابل توجهی را که پیشاپیش از وقوع آنها به کمک وحی و الهام مطلع بودهاند آن را مرتبط با ظهور معرفی میکردهاند تا نسل معاصر آن حوادث و آنها که پس از چنین جریاناتی زندگی میکنند به صدق پیشگوییهای این اخبار توسط معصومین(ع) پی ببرند. و نسبت به وقوع دیگر حوادث اطمینان نسبی و قلبی پیدا کنند و چشم انتظار دیگر جریانات و در نهایت ظهور حضرت مهدی(ع) باشند. به عبارت دیگر هر چه این نشانههایی که مرتبط با ظهور عنوان شدهاند بیشتر محقق شوند، بینندگان و شنوندگان این اخبار از یک سو از صدق اینها به صدق دیگر اخبار که هنوز رخ ندادهاند پی میبرند و از سوی دیگر انتظار و التهاب قلبی آنها به امید دیدار آن یار سفر کرده شدت مییابد.
آن دسته از حوادثی هم که بلافاصله قبل از ظهور اتفاق میافتند از این جهت بر ظهور دلالت میکنند که خداوند متعال این حوادث را به عنوان نشانههای ظهور و برای جلب نظر مردم به جریان میاندازد؛ خصوصاً جمعیتی از مؤمنین مخلص و منتظر که چشم انتظار دیدار فجر مقدس هستند، از همین روست بعضی از علامات را که محدوده زمانی مشخصی دارند دال بر ظهور بیان شدهاند.
به عبارت بهتر میتوان گفت که بعضی از اخباری که معصومین(ع) فرمودهاند و اهل حدیث آنها را در کتابها و منابع حدیثی خویش ثبت کردهاند به عنوان این که پیش از آن حادثه محبوب و مطلوب رخ خواهد داد و جریان خاص آن خبر تا کنون رخ داده از این جهت است که یقین داشته باشیم چنین مطلبی را پس از نگارش آن منبع حدیثی به آن اضافه نشده و این خود بهترین دلیل برای صدق اینگونه احادیث است مضاف براینکه به طور ضمنی وجود حضرت مهدی(ع) را اثبات میکنند.
برخی از حوادثی که احادیث پیشاپیش از رخ دادن آنها خبر دادهاند و وقوعشان در کتب تاریخی پس از گذشت سالها به ثبت رسیده، (پیشگوییهای مطابق واقع ایشان) از این قرار است:
پیشگویی اول و دوم: انحراف و فساد بنیعباس
پیامبر(ص) و ائمه(ع) دربارة ویژگیهای حکومت بنیعباس از جهت منحرف شدن آنها به سمت فساد و خروجشان از مسیر حق خبر دادهاند.
عبدالله بن عباس میگوید: پیامبراکرم(ص) به پدرم فرمودند: «عباس! وای بر فرزندان من از دست فرزندان تو و وای بر فرزندان تو از فرزندان من.» به ایشان عرض کرد: «یا رسولالله! آیا دستور میدهید که از زنان کنارهگیری کنم؟» حضرت فرمودند: «علم خداوند انجام یافته است قابل تغییر نمیباشد و انجام و تحقق امور به دست اوست و فرزندانم به این امر مبتلا خواهند شد.»
به خوبی میدانیم که دولت بنیعباس چه بر سر ائمه(ع) و دیگر فرزندان رسول اکرم(ص) در طول تاریخ آوردند و چه آوارگیها، تعقیبها و دستگیر شدنها و ستمهایی را از آنها چشیدند که مشهورتر از آن است که این روزها بخواهیم آن را به نگارش درآوریم ولی آنها که میخواهند اطلاعات بیشتری در این رابطه داشته باشند میتوانند به کتاب مقاتل الطالبیین نوشتة ابیالفرج اصفهانی مراجعه کنند. مضاف بر این در برخی از روایات از فروپاشی حکومت بنیالعباس و از بین رفتن آنها خبر داده شده است. مثلاً امام باقر(ع) طی حدیثی میفرمایند:
... سپس بنیعباس به سلطنت میرسند و همواره در عیش و نشاط حکومت و وفور خوشیها خواهند بود تا اینکه در میان آنها اختلاف میافتد و پس از آن که دچار اختلاف شدند حکومت را از کف میدهند.
لازم است به یاد داشته باشیم امام باقر(ع) پس از زوال سلسلة بنیامیه به شهادت رسیدند و 18 سال بعد حکومت عباسیان بر مسلمانان مسلط شدند.
پیشگویی سوم: اختلاف اهل مشرق و مغرب در ادامه حدیثی که از امام باقر(ع) نقل کردیم حضرت فرمودند:
و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف میشوند.
که نمونههای بسیاری برای این اختلاف در طول تاریخ میتوان یافت: مانند اختلاف اهل مشرق و مغرب برای تعیین مرزهای کشورهای اسلامی که این مسأله سابقه طولانی در میان مسلمانان دارد به طوری که بر مشرق عباسیان حکومت میکردند و بر مغرب یا همه اندلس اسلامی حکمرانان اموی. یا اینکه در شمال آفریقا(غرب) دولت فاطمیون را تأسیس کردند در هر دو حالت غرب از خلافت مشرق که در دست عباسیان بود، جدا شده بودند.
شاید هم منظور چیزی است که در عصر کنونی ـ از زمان جنگ جهانی دوم تا الآن ـ شاهدش هستیم که دو دولت بزرگ وجود داشتهاند به طوری که یکی مدعی زعامت (جمهوریها) در مشرق است و دیگری خود را فرمانروای غرب میشمرد به هرحال اختلاف را به هر کدام از این معانی یا معانی دیگر بگیریم این اختلاف میان شرق و غرب از جمله نشانههای ظهور است و همواره شاهدش بودهایم. به جانم قسم که این خود از معجزاتی است که صدق کل روایت را نتیجه میدهد و صاحب بیعت (حضرت مهدی(ع)) هم در این حدیث مطرح شده است.
در همان حدیثی که از غیبت نعمانی پیش از این طرح کردیم، آمده است:
قائم(ع) در سالهای فرد (1، 3، 5) قیام خواهند کرد.
و سپس فرمودند:
وقتی بنیامیه دچار اختلاف شوند و حکومتشان از دست برود سپس بنیعباس به سلطنت میرسند بهار حکومت و وفور عیش آنها دایمی نخواهد ماند و در بین آنها اختلاف افتاده و پس از این تفرقه حکومتشان بر باد میرود و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف میشوند، آری حتی اهل قبله هم (چنین خواهند شد)، همواره مردم سختی شدیدی به خاطر ترسی که بر آنها میگذرد، میمانند، تا اینکه منادی از آسمان ندا دهد. پس وقتی ندا داد که: «النفیر، النفیر» (کوچ کنید، کوچ کنید) به خداوند قسم گویی که به او مینگرم که در میان رکن و مقام با مردم بیعت میکند... .
این سه پیشگویی اتفاق افتاده در تاریخ آن هم پس از بیان آن حضرت(ع) و نقل محدثین در منابعشان خود بهترین دلیل بر صدق صدور آن از معصوم(ع) است.
پیشگویی چهارم: انحراف جامعه اسلامی
پیامبر اکرم(ص) بارها از انحراف در رهبری اسلامی جامعه پس از خویش خبر دادهاند که از آن جمله این روایت است که ابن عباس نقل کرده که حضرت ضمن صحبتهایشان از معراج این مطالب را از جمله علایم ظهور برشمردهاند:
کافران، فرمانروای (مردم) میشوند و فاجران (ستمکاران) سرپرست و ظالمان هم آنان را یاری میکنندو فاسقان هم مشاوران آنها میشوند. در چنین زمانی سه خسف (فرو رفتن) پیش میآید: در مشرق، مغرب و جزیرةالعرب، بصره را هم یکی از نوادگان تو که زنگیها از او پیروی میکنند خراب میکند. تا انتهای حدیث.
و در حدیث دیگری چنین میفرمایند:
... و پس از من، رهبرانی خواهند آمد که به هدایت من هدایت نگردند (از طریق من که هدایت است پیروی نمیکنند) و به سنت من هم رفتار نمیکنند، از میان آنها مردانی قیام خواهند کرد که قلبهایشان قلب شیطان است در کالبد انسان.
این همان مسألهای است که پس از رسول مکرم اسلام(ص) رخ داد و حکومت براساس مصلحتها و یا به طور موروثی دست به دست شد. مصرف کردن انواع شرابها در کاخهای خلفای به اصطلاح اسلامی مطلبی بدیهی است و در منابع تاریخی زیادی مطرح شده است و شاید بهترین نمونه آن متوکل عباسی ـ لعنةاللهعلیه ـ است که یک مرتبه جمعیتی از سپاهیان ترک را به سوی خانة امام هادی(ع) فرستاد تا پس از حمله به آنجا، حضرت را شبانه به کاخ او منتقل کنند. آنها هم وقتی به منزل آن حضرت رسیدند. ایشان مشغول قرائت قرآن بودند. سپاهیان، حضرت را اسیر کرده و به سوی متوکل بردند و وقتی به مقابل او رسیدند، پیالة شرابی در دستش بود و مشغول نوشیدن بود که با دیدن حضرت ابهت امام او را گرفت و به ناچار حضرت را احترام کرده و در کنار خویش نشاند. پیاله شرابی راکه در دستش بود به حضرت تعارف کرد و ایشان هم فرمودند: «امیر! هرگز گوشت و خونم تا به حال به شراب آلوده نگشته است (از نوشیدن شراب) مرا معاف بدار.» او هم صرفنظر کرد. تا انتهای جریان (که البته نکات جالب توجه دیگری هم در این جریان وجود دارد ..
طلوع ستاره
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها: